دانلود آهنگ جدید رضا پیشرو به نام سرگذشت
دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰
Reza Pishro – Sargozasht
دانلود آهنگ با کیفیت ۱۲۸
Reza Pishro – Sargozasht
تقریبا پونزده ساله که توی این کارم
اول واسه ی دل خودم ، واسه عشقم
یه چیزی بگم ، واسه دل خودت کار کن ، بقیه حرفاشون زیاد مهم نیست .. آ
کاری جز نوشتن ازم برنمیاد
,,,
یه مرد بی خوابم که مخش تعطیله و شنبه میخواد
لب به سیگار یه گوشه رو تخت بی حال
تو اوج سلامتیه جسمانی داره نقش بیمار
حتی تو بارون هم اشکای من معلومه
بدنم گرمه اما سرمای من از توئه
تو این روزا با بغض فریاد من مسدوده
کارم شده از بیرون تنها برم مست خونه
بیشتر از سن خودم فهمیدم و پیر شدم
اونا که منو نفهمیدنم جلوم پیر شدن
یا برعکس گفتن تو شیطانی
خواستن منو بسوزونن روحمو تو زندانی بپوسونن
دست به دعا شدم تو اون تاریکی شب
اولش داشتم میشدم تو ناامیدی غرق
خواستم خودمو بکشم و یه صدا میگفت
رضا راهت ادامه داره تا امیدی هست
من تو عمق درد ها بودم ، جنگیدم با مشکلاتم
همیشه تو اوج نا امیدی ، یه صدایی میگفت من باهاتم
شبا زیادی زود میمیره ، وقتی بیرون میاد خورشید
ولی الان اون روزا مُرده که هیچکی از ما حالی نمیپرسید
راهی نبود واسه فرارم از درد ، میدیدم همه درها بسته است
هی به زندگی شد علاقم کم ، ولی الان خب حواسم هست
دیگه گذری ندیدم مشکلارو ، از دست ندادم من پشت کارو
کسی هم که از رفیق خورده نارو ، خیلی ها خالی کردن پشت مارو
من تو این لحظات دارم یه چیزایی رو میفهمم
فرق بین خواب و بیداریمو میسنجم
فهمیدم رنج و تنهایی ها امتحان منن
بعد از این همه گوشه گیری یه حس تازه تره
وقت سحر ناامیدی رو تو شب تیره چال کن
تا ببینی با انتظاری در دیگه باز شد
بگو باز شکر خدای من
اگه ماه ناقصه نگاه کن یه شب دیگه ماه رو
یه روزایی از همه فاصله گرفتم
خدا نزدیکتر شد و تابش نوشتن
تا میشد درس گرفتم از این حادثه ی هجرت
فهمیدم جهنمو رد کنم داخل بهشتم
تنها با پاکت سیگار و یک ساعت دیواری
هرکی منو میدید میگفت عجب آدم بیماری
دل بیقرار من تو طاقت زیادی داری
تو این شرایط داری با همه میسازی
باید چیزایی رو که میخوام دنبالش بگردم
پس تاجایی که میشد مطالعه کردم
ادامه دادم با مراقبه کردنم
یه صدایی میگفت مراقبت هستم
من تو عمق درد ها بودم ، جنگیدم با مشکلاتم
همیشه تو اوج نا امیدی ، یه صدایی میگفت من باهاتم
شبا زیادی زود میمیره ، وقتی بیرون میاد خورشید
ولی الان اون روزا مُرده که هیچکی از ما حالی نمیپرسید
راهی نبود واسه فرارم از درد ، میدیدم همه درها بسته است
هی به زندگی شد علاقم کم ، ولی الان خب حواسم هست
دیگه گذری ندیدم مشکلارو ، از دست ندادم من پشت کارو
کسی هم که از رفیق خورده نارو ، خیلی ها خالی کردن پشت مارو